معرفی
کتاب «این است انسان» نوشتهی «فریدریش نیچه» را «سعید فیروزآبادی» به فارسی برگردانده است. این اثر آخرین اثر نویسنده به شمار میآید و درواقع حقیقت خودنوشتی است که از روزهای پایانی زندگی نیچه و چگونگی وضعیت روانی او سخن میگوید. «چرا چنین فرزانه ام»، «چرا چنین هوشمندم»، «چرا کتابهایی چنین خوب می نگارم»، «چرا من تقدیر هستم» و… عنوانهایی است که در فهرست کتاب به چشم میخورد. چند جمله از کتاب را با هم میخوانیم: «آدمی به کمترین میزان با پدر و مادرش خویشاوند است. آنانی که سکوت میگزینند پیوسته فاقد لطافت و نزاکت قلبی هستند. سکوت نوعی مخالفت و فرو بلعیدن است و الزاما شخصیت را خراب میکند. چگونه میتوان زنی را درمان کرد و به او رستگاری بخشید؟ باید کودکی را برایش فراهم آورد. زن به کودک نیاز دارد و مرد تنها وسیلهای برای این کار است.» کتاب حاضر را انتشارات «جامی» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
فهرست فصول
در فهرست این کتاب عناوین مقابل مشاهده میشود: «فصل اول: این است انسان، چگونه آن میشویم که هستیم؛ فصل دوم: چرا چنین فرزانهام؛ فصل سوم: چرا چنین هوشمندم؛ فصل چهارم: چرا کتابهایی چنین خوب مینویسم؛ فصل پنجم: زایش تراژدی؛ فصل ششم: دربارۀ حقیقت و فریب در مفهوم ضداخلاقی؛ فصل هفتم: در باب سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی؛ فصل هشتم: انسانی، بسیار انسانی؛ فصل نهم: سپیدهدم؛ فصل دهم: حکمت شادان؛ فصل یازدهم: چنین گفت زرتشت؛ فصل دوازدهم: فراسوی نیک و بد؛ فصل سیزدهم: تبارشناسی اخلاق؛ فصل چهاردهم: غروب بتان؛ فصل پانزدهم: دجال؛ فصل شانزدهم: چرا من تقدیر هستم؛ گاهشمار زندگی نیچه.»
این است نیچه
در کتاب «این است نیچه» (تفسیری بر آثار نیچه) آمده است:
«نیچه در میان فیلسوفان بزرگ شخصیتی استثنایی و متمایز از دیگران است. گفتارش با دیگران تفاوت دارد و در دل خوانندگان شور و شعف، پریشانی یا حتی حس مخالف برمیانگیزد. شعار و اساس کار او نیز که خود به آن اشاره میکند، ایزدی رقصان، یعنی همان دیونیزوس است که بیشتر ساتیر است تا قدیس؛ ولی لحظهای در نظر بگیریم فلسفه بدون نیچه چه سرانجامی داشت. کیست که همانند او فریبا و فریبنده، شاعرانه، تمثیلگونه و پررمز و راز چنین ستیزهجویانه و بیپروا و متفاوت با فیلسوفان دانشگاهی قلم به دست گیرد؟»
چرا چنین فرزانه ام؟
نیچه در سال 1888 قبل از اینکه بیماریاش شدت پیدا کند شروع به نگارش این کتاب کرد. اما کتاب بعد از مرگ نیچه چاپ شد. پترگاست دوست صمیمی نیچه این کتاب را چاپ کرد. ضمن اینکه بخشی از این اثر توسط خواهر نیچه حذف گردید. در این اثر نیچه به بازگویی شرح زندگی خود و دلیل نگارش آثار قبلی خود میپردازد. با نگاهی به فهرست میتوان فهمید که کتاب حاوی چه مطالبی است: چرا چنین فرزانه ام، چرا چنین هوشمندم،چرا کتاب هایی چنین خوب می نگارم. در قسمتی از کتاب آمده است: «آدمی به کمترین میزان با پدر و مادرش خویشاوند است». «آنانی که سکوت میگزینند پیوسته فاقد لطافت و نزاکت قلبی هستند سکوت نوعی مخالفت و فرو بلعیدن است و الزاماً شخصیت را خراب میکند.»، «چگونه میتوان زنی را درمان کرد و به او رستگاری بخشید؟ باید کودکی را برایش فراهم آورد. زن به کودک نیاز دارد و مرد تنها وسیلهای برای این کار است.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.